loading...
eshghemrozi
ali بازدید : 21 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

عشق من  دانلود کنید ضرر نمیکنید 

لطفا جهت دانلود کلیک کنید 

 

دکلمه شماره یک 

لطفا برای دانلود کلیک کنید  

 

دکلمه شماره دو 

لطفا جهت دانلود کلیک کنید    

 

دکلمه شماره سه 

لطفا جهت دانلود کلیک کنید           

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ali بازدید : 18 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

هر کس یک داستانی داره عاشقیش 

اما داستان من  به نظر خودم خیلی قشنگه  البته شاید برای من قشنگه چون باهاش زندگی کردم  هشت ماه و خورده ای  بعد از چهل سال و خورده ای  عمر که از خدا گرفتم صرف این عشق شد .

اما  ته قصه همونجور که حدس میزدم جالب شد  علی موند و حوضش و یک دنیا بدهکاری البته بدهکاری مالی نه بدهکاری  معنوی میگن  نمیدونم چی میگن شما بگین  .

یک روز یا یک شب از شبهای این  دنیا یکی بود یکی نبود 

یک بنده خدایی که تو زندگی خودش شکست خورده بود و دنبال یک همزبون  و همدل میگشت تا باری از غمهایی که روزگار بهش تحمیل کرده بود  کم کنه ، که با یک پری مهربون که اون موقع ها خیلی مهربون بود آشنا شد . که بعد از گذشت چند ساعت صحبت متوجه شد که پری خانم قصه ما  متاهل  و  مدعی بود که یک دل  نه صد دل عاشق همسرشه /////

با فهمیدن موضوع بنده خدای داستان ما که بر خلاف میل باطنی و اعتقادات چندین و چند ساله اش و ادعاهایی که تو این مدت عمر داشت  سخت مخالف این ارتباط شد  ، ولی پری خانم قصه ما که از طرف  آقا دیو  داستان مورد آزار و شکنجه قرار گرفته بود و بعد از تعریف  داستان زندگی بیست ساله اش با آقا دیوه   بنده خدای  داستان ما رو  قانع کرد که با اون دوست باشه .

بگذریم   بعد از چند وقت که بالاخره  تماسهای تلفنی  به  رفت و آمدهای حضوری کشید که تو همون جلسه اول  داستان شیرین شد .

ال قصه : این ارتباط تا چند ماه پنهانی ادامه داشت و از آنجا که هیچوقت ماه زیر ابر نمیمونه آقا دیو  داستان متوجه شد و   با  تماسی که با بنده خدای قصه ما گرفت  و اینکه بنده خدا نخواست پری خانم رو تو جرمی که خدا وکیلی اون مقصر نبود تنها بزاره به شهر دیو ها سفر کرد تا با دیو قصه ما روبرو بشه

از انجا که پری خانم  قصه ما داستانهایی تعریف کرده بود و از  رنجها و عذاب ها و شکنجه های روحی و روانی  که آقا دیو   و بقیه فک و فامیل دیو صفتش سر پری خانم آورده بودند  رو بنده خدا شنیده بود و خیلی هم تعصبی شده بود پیشنهاد آقا دیو رو به جون و دل  پذیرفت و به شهر دیو ها سفر کرد .  بدون در نظر گرفتن  خطراتی که احتمال داره برای بنده خدا پیش بیاد  یا علی گفت و راه افتاد .

با ملاقاتی که دیو و بنده خدا با هم داشتن   آقا دیو   که  اصلا فکر نمیکرد بنده خدا  از تمام جزئیات  شکنجه ها و  عذاب هایی که سر پری خانم در آورده بود با خبر باشه   .  حسابی  دست پاچه شد   و  تمام تقصیر ها رو گردن گرفت و با گریه و زاری بنده خدا رو   تحت تاثیر قرار داد و قول داد دیگه پری خانم رو اذیت نکنه  و بنده خدا هم قول داد  که بره دنبال زندگی خودش و دیگه با پری خانم تماسی نداشته باشه البته  آقا دیو  قول گرفت که  بنده  خدا   پری خانم رو تنها نزاره و کلی هم تشکر کرد که اون رو روشن کرده و اظهار ندامت و پشیمانی کرد که خدایی تمام قصه های پری خانم بدون یک زره کم و کاست درست بود این بود که بنده خدا  بیشتر  مصمم شد تا کنار پری خانم بمونه ، البته آقا دیوه هم با کمال خوشنودی و خوشحال که بعد از بیست سال بالاخره یکی اونو از خواب بیدار کرده و تاحالا اصلا خودش نبوده که این بلاها رو سر پری خانم مهربون در آورده ....بعد از گذشت  حدودا یکماه و رسیدن عید بود که بنده خدا سه چهار سری به شهر دیو ها سفر کرد البته تمام این سفرها با خواهش و تمنای آقا دیوه  صورت گرفت ولی از اونجایی که  هر کس به اصل خودش بر میگرده دیو داستان ماهم به خوی دیو صفتیش عادت کرده بود و هر سری بعد از رفتن بنده خدا از شهر دیو ها اذیت های جدید خودش رو انجام میداد که بقول امروزی ها در ورِژن های جدید . یکی از داستانها این بود که آقا دیوه تو مسائل زناشویی خیلی ضعیف بود و بقول پری خانم کل این بیست سال  نفهمیده بود که همسرش هم خواسته هایی داره و مثل حیوان های وحشی فقط به فکر غریزه حیوانی خودش بود و هیچ اهمیتی به نیازهای پری خانم نمیداد . طبق قولی هم که داده بود که دیگه پری خانم رو نزنه و اذیت نکنه و شکنجه نده ولی  هر روز دست به کارهای جدید میزد مثل یکی از کارها این بود که گفت چون پری خانم از من خسته شده من نمیخوام اونو اذیت کنم میرم و طبقه پائین در انباری چند وقتی رو تنهایی زندگی میکنم و تنشی بوجود نمیارم .  بنده خدا که فکر میکرد با چه دیو مهربون و فهمیده و تحصیلکرده ای طرف هستش از اونا خداحافظی کرد و دوباره رفت به شهر خودش که هنوز از شهر دیو ها دور نشده بود که صدای ناله پری خانم رو شنید که آقا دیوه با خشونت هر چه تمام مورد آزار جنسی قرار گرفت . از اونجا که بنده خدا قول داده بود که دیگه با پری خانم تماس نگیره  با آقا دیو تماس گرفت جالبه متن صحبت ها بدون هیچگونه کم و کاست این بود :سلام مرد حسابی مگه نگفتی دیگه  پری خانم رو اذیت نمیکنی این بود قول و یا علی گفتنت .   آقا دیوه  :   من که دیگه نمیرم بالا تو خونه پیش پری خانم  که ایشان اذیت نشه  .   البته با اجازه شما آقای بنده خدا امروز یک  کار خشن با خانم پری خانم انجام دادم میدونم اشتباه کردم غلط کردم ولی خوب  اشتباه کردم دیگه   . میدونم که ایشون از دست من خیلی ناراحته و این کارمم بیشتر ناراحتش میکنه اما دست خودم نبود  خصلت دیو صفتی منه دیگه کاریش نمیشه کرد ....... داستان گذشت و گذشت تا اینکه پری خانم  که یک دل نه صد دل عاشق  بنده خدا شده بود با توجه به اینکه خود آقا دیوه  پیشنهاد کرد که به یک مسافرت یک هفته ای بره تا روحیه اش تازه بشه پری خانم هم قول داده بود که بعد از برگشتن از مسافرت  بچسبه به زندگی با دیو و با عشق و  محبت ادامه زندگی بده ...   و اینم بگم که پری خانم به هیچ عنوان زیر قولش نمیزد چون پری بود چون مثل فرشته ها بود حرفش از خیلی از ما مردها  حرف تر بود و اگه خونش میرفت ولی حرفش و قولش نمیرفت .پری خانم که داستان مسافرت یک هفته ای و ادامه زندگی رو با بنده خدا در جریان گذاشت  . بنده خدا  گفت که حالا که میخوای با دیو زندگیتو ادامه بدی بهتره که با خود دیو به مسافرت بری تا بتونید با محبت تو این سفر به هم  کل تلخی های این چند سال رو به شیرینی تبدیل کنید .اما پری خانم که مثل اینکه عاشقی عقل رو ازش گرفته بود پا تو یک کفش که میخوام  با تو برم  مسافرت از انجا که خوب بنده خدا هم  حدس میزد کاسه ای زیر نیم کاسه آقا دیوه باشه  گفت خوب آقا دیوه یک دست نوشته با اثر انگشت مبنی بر رضایت  از این سفر بنویس و امضا کن تا فردا اعتراضی نکنی که آقا دیوه قبول کرد و کاغذ رو نوشت و به پری خانم داد .تا ادامه جریان رو تو هفته بعد بهتون بگم 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ali بازدید : 18 دوشنبه 06 خرداد 1392 نظرات (0)

چرا ما آدمها از کلمه عشق و عاشقی تعبیر بدی میکنیم 

ایکاش میفهیدیم معنی این کلمه سه حرفی که یک دنیا حرف تو دلشه چیه و همینجوری این کلمه رو خرج هر کس نمیکردیم 

آره  با خودمم  هستم   چون منم معنی این کلمه رو هنوز متوجه نشدم چون هر کس که  به من گفت دوست دارم عاشقتم  از عشق یک جور تعبیر برای خودش داشت  ، بخاطر همین منم هنوز نفهمیدم  معنیش چیه  ؟ 

شما دوست عزیز لطفا معنی واقعی عشق رو به من بگین 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 10
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 11
  • بازدید کلی : 189